- خوار داشتن
- پست کردن، تحقیر کردن
معنی خوار داشتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
توهین اهانت
وادار بکاری کردن بکار گماشتن
باور کردن
رواگ داشتن، روا بودن
فرهیختگی گلاه داشتن
شاهد داشتن، دلیل و مدرک داشتن
باور کردن، سخن کسی را راست و درست پنداشتن
باسواد بودن، توانایی خواندن و نوشتن داشتن
روان کردن
کنایه از جاری ساختن حکم، نافذ کردن،برای مثال بخواه جان و دل بنده و روان بستان / که حکم بر سر آزادگان روان داری (حافظ - ۸۸۸)
کنایه از جاری ساختن حکم، نافذ کردن،
برقرار بودن، جا داشتن
آرامش داشتن
وعدۀ ملاقات داشتن
آرامش داشتن
وعدۀ ملاقات داشتن
درست دانستن صحیح انگاشتن
جای داشتن خستیدن پای فشردن جای داشتن، ثابت شدن، ثبات ورزیدن، مقرر شدن معین گشتن
شاهد داشتن، دلیل داشتن حجت داشتن: تو اگر بحسن دعوی بکنی گواه داری که کمال سرو بستان و جمال ماه داری. (سعدی)
پس انداختن به واپس انداختن، سپس آوردن عقب انداختن سپس آوردن: و اگر یک سبب بروتد مقرون مقدم داری و یکی موخر فاعلاتن آید
کینه داشتن عناد داشتن
чесаться
свербіти
swędzić
prurire
démanger
jeuken
खुजली होना
かゆみがある